سریال ستایش3
سریال ستایش ساخته سعید سلطانی با بازی نرگس محمدی و داریوش ارجمند یکی از سریال های پرمخاطبی بود که دو فصل از آن روی آنتن تلویزیون رفت و مورد توجه قرار گرفت.
سعید سلطانی کارگردان سریال ستایش درباره جزئیات جدیدی از فصل سوم صحبت کرد. اشاره به تولید ادامه این سریال گفت:ما که تمایل به ساخت ادامه ستایش داریم، اما قبل از آن خواست تلویزیون مهم است که باید مقدمات این جریان را آماده کند.
وی ادامه داد:باید به این سریال بودجه تخصیص داده شود و فیلم نامه هم نوشته شود. ما هم مثل مردم دوست داریم تا این اتفاق بیفتد چه با من چه بدون من. خود مجموعه آنقدر جذابیت داشت که اگر با هر کارگردانی ساخته شود این قصه درگیر کننده خواهد بود.
این کارگردان با اشاره به مولفه های جذابیت این سریال پرمخاطب گفت:«ستایش» زاویه نگاه جدیدی به آدم ها داشت. ما با دو طرز تفکر مواجه بودیم یکی خانواده ستایش و دیگری خانواده حشمت فردوس. به علاوه اینکه با سرنوشت دختری مواجه بودیم که در ابتدای امر به نظر بی دست و پا و بی تجربه به نظر می رسد و اما گذر زمان و حوادثی که برایش اتفاق می افتاد از او یک زن می ساخت که از پدر بیمار و دو فرزند یتیمش نگهداری می کرد. این سریال در اصل گذری بود که از یک زن، انسانی پر تکاپو می ساخت.
قصه فصل سه در ادامه فصل دو است و درست از فردای روزی آغاز می شود که در قسمت پایانی فصل دو پخش شد. بازیگران ثابت ستایش3 نیز همان بازیگران فصل های پیشین هستند و بازیگران جدیدی هم بنا به قصه به سریال اضافه خواهند شد.
ستایش مجموعه ای تلویزیونی به کارگردانی سعید سلطانی و تولید سال 1388 می باشد. پخش سری اول این مجموعه از 12 آذر ماه 1389 آغاز شد و در 6 آبان 1390 به پایان رسید. پس از پخش 44 قسمت از این مجموعه، پخش سری دوم این مجموعه از 27 دی 1392 آغاز گردید و در 24 مرداد 1393 به پایان رسید.
در فصل دوم این مجموعه، ستایش با دو فرزند خود نازگل و محمد و با نام مستعار رودباری (به جای فردوس) و پس از گذشت 22 سال از آن قضایا در منطقه ای در شمال کشور زندگی می کند و صاحب رستورانی محبوب در میان مردم است. پسر او محمد ماهی فروشی دارد و با موتور ماهی به خانه ها می برد. بصورت اتفاقی حشمت فردوس با خانواده اش در شمال به ویلایشان آمده اند، از محمد ماهی می خرند و محمد هربار با یک بهانه ای به آن خانه می رود چون هم از نوه دختر حشمت فردوس خوشش آمده و می خواهد پیش وی کار کند تا به مقامی بالا برسد و ثروتمند شود، حشمت او را برای جارو کشی به محل کارش دعوت می کند و محمد راهی تهران می شود تا پیش او کار کند، از طرفی دیگر استاد دانشگاه نازگل از او خواستگاری می کند و از ستایش و ناز گل می خواهد که به تهران نقل مکان کنند و عروسی را آنجا گرفته و ماندگار شوند. ستایش بعد از آمدن به تهران به منزل دوست قدیمی خود عاطفه می رود.
- ۹۷/۰۳/۲۶
- ۲۶۵ نمایش